نسیان

گاه نوشته ها

نسیان

گاه نوشته ها

به اسمش !


قـــــرآن بــاز کــردم؛ آمــــد کــــه
« نـســـو الله فـنـــســـیــهـــم »
اســمــش را گـذاشتــم نسـیـان
جایی که فــرامــوش مــیــشــود
و هر از گاهـی بـه یـاد مــی آیـد

بــرای خــودم مــی نــویــســـم
و بـعـد بـرای آدم هـــایــی کـــه
بــــخــــوانــنــد و نــپــــرســنــد.
دلـــبــسـتــه اش نمــی شــوم؛

اســمــش را گذاشـتـم نســیـان
جـایـی کـه فـرامــوش مــیـشـود
هــــــمـــــانــــنــــد انـــــســــان
مگر آنهـایــشان که ایـمـان آورند

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

از بین دفعاتی که در برار پرسش " بزرگ شدی میخوای چیکاره شی ؟! " قرار گرفتم، اولین باریش که توذهنم مونده، حوالی 3-4 سالگی و موقعی بود که ثبت نام کرده بودم برای یه کلاس نقاشی مکاتبه ایی و آقا نقاشیِ هیچ وقت زیارت نشده‌ ازم خواست تا در باره شغل آینده‌ام براش یه نقاشی بکشم.

منم مداد رنگی هام رو برداشتم و اول حسابی کاغذ رو سیاه کردم و بعدش کلی ستاره ریختم روش. چندتا دایره قهوه‌ایی گذاشتم گوشه کناره‌های کاغذ و یه موشک کشیدم وسط صفحه و دست آخر هم یه آدم تو یه لباس سفید پف کرده با یه کلاه گرد شیشه‌ایی که شبیه تنگ ماهی‌ میمونه سرش.


حالا دیگه حدود بیست سال از اون روزها میگذره و هنوز شور و هیجان عجایب این مخلوق شگفت همراهمه. بعد از کلی کلنجار رفتن و بالا و پائین کردن برای پیدا کردن مسیر زندگیم فکر میکنم حالا جائی وایستادم که بهش تعلق دارم.


 


والسلام


پ.ن: 

بسم الله الرحمن الرحیم . . 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۸
.

امروز روز خاصی‌یه 

روزی که دو وجه متعارض از زندگیم با هم روبرو میشن و برای مدتی کنار هم زندگی میکنن.

یکی مربوط میشه به تقلای منکوب شده عمیق ترین احساس عاطفی بشر برای تسکین آروز های به باد رفته زندگی و اون یکی هم داشته های بزرگی از زندگیم که خط به خطش  رو نه از روی لجبازی، که از روی قدم گذاشتن تو راهی که فکر میکردم درسته، خلاف میل وجه اول ساختم.


امروز روز مهمیه !

باید نگاهم رو بدم به مواجه این دو وجه و سعی کنم درست ترین انتخاب رو پیدا کنم. چیزی که یاد گرفتنش نقطه عطف موثری تو روند زندگیمه.


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۲۷
.

گاهی دازاین در قاموس حقیقتی استعلائی بر انسان منکشف میشود؛ نحوه ای از ظهور اصیل که به واسطه دست اندازی بشر از انچه که هست و باید باشد دگرگون نگشته است. نوعی جوشش خودجوش حقیقت، تنفسی عمیق در یک رهایی وسیع، یک وزش پوئسیس !


به عنوان مثال !


شیر پسته بهار ترافیک! منکشف در دو شعبه نواب تقاطع آزادی و جمهوری جنب پارکینگ پروانه

دوغ آبعلی منکشف در دکه های روزنامه فروشی منتخب در سراسر کشور

بلال کبابی همراه با نمک، لیموترش، آویشن و پودر سیر منکشف در ضلع جنوب غربی چهاراه کوکا جنب مجتمع کساء

بساط جگرکی منکشف در کرج 45متری گلشهر، ضلع جنوب شرقی چهاراه فرزانه


 


با طلب آمورزش و تحیت به روح پرفتوح 

و روان پـاک هـایــدگــر عـظـیــم

(;


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۷
.

این روزها تقریبا ده ماه و نیم از شروع زندگی توی خونه مجردی مون میگذره و یه ذره دیگه یه سالش تموم میشه. توی این یه سال نتیجه های میدانی جالبی در رابطه با زندگی شخصیم بدست آوردم:


اول اینکه برخلاف نظر اولیه خودم و همه آدم های نزدیک، فابلیت زندگی مسالمت آمیز در کنار آدم های متعارض رو دارم. هرچند جو خونه خیلی هم اجازه بروز تعارض رو نداد.

دوما قابلیت زندگی کردن در یه مساحت 5-6 متر مربعی (بدون احتساب دستشوئی، حمام، آسپز خونه و بالکن) رو دارم که با احتشاب اونها هم نهایتا میشه 30 متر !

سوما خیلی آدم اهل رفت و آمدی نیستم. آقای همخونه ای بطور کاملی پاسخگوی همه ابعاد اجتماعیم هست! البته نمیدونم این موضوع چقدر به پتانسیل های خلقی اباذر مربوط میشه.

چهارما دور بودن از خانواده خیلی به تغییر سطح کیفی زندگی و ذهنیت هام کمک کرده.

پنجما زندگی خیلی بهتر و راحت تر از اونی یه که فکر میکردم !


محض آخر مطلب هم احتمال داره هر از گاهی دست ببرم به خاطره نویسی های کوتاه. تجربه های این چند وقت این کار تو یکی از شبکه های اجتماعی خیلی چیز لذت بخشی بوده.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۳
.

یه موقع هایی که از دستش عصبانی میشم

به این فکر می کنم که ایکاش فقط یبار عاشق بشه.

از اون روز به بعد خیلی چیزا تو زندگیش عوض میشه

 

پ.ن:
کامیار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۱
.

 

 

دنبال خودم میگردم !

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۸
.
یکی از مصادیق درب و داغون کامل‌گرائی تو زندگی آدم اینه که وقتی شروع میکنه به یادگرفتن چیزی توقع داره همه چیزش رو یک جا در همون مواجه اول یاد بگیره ! بعد وقتی که تصیمیم میگیره این طرز تفکر رو کنار بذاره، میفهمه چقدر آروم آروم یاد گرفتن چیز لذت بخشی یه ! یه حال لطیفی خوبی هست تو این اتفاق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۸
.



همیشه کوچ کردن کار سختی بوده !
ولی زنـدگـی یه دیگه؛ گاهی وقـت ها پیش میاد. 
فکر کنم تا بخوام بند و بساط رو از اون طرف بیارم
این ور و یه دستی به سر و روی ایـنـجا بکشم ی
چند وقتی طول بـکـشـه.
به هـرحـال تـو ایـن خنزر پنزر های وبلاگ قبلی یه 
چیزایی پیدا میشـن کـه به این راحتی ها نشه از 
دستشون داد. 
یذره طـول مـیـکـشـه که بهش عادت کنم؛ جـای 
خـوبی میرسه، فـکـر کـنـم از خـونـه قـبلی بهتـر 
باشه.
خـصـوصـا ایـنـکـه هـر از گـاهـی تـغــیـیــر لازمـه


در هر حال !
به خونه جدید خوش اومدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۴